loading...
شگفت انگیز تر از شگفت انگیزی ها
pouria بازدید : 326 سه شنبه 28 آذر 1391 نظرات (1)
Exclamation همه چیز درباره ی خون اشام ها(ایا واقعی هستند)

سال ۱۷۲۵میلادی است. در وین نامه ای دریافت می شود که حاوی گزارشی است از مرگ اسرار آمیز چند تن از اهالی روستایی در مرز بوسنی، که در فاصله زمانی کمی نسبت به یکدیگر به شکل مرموزی کشته شده اند. از مردی به نام پیتر پلوگویوویچ (Peter Plogojovic) نیز به عنوان متهم نام برده می شود، و اینکه قربانیها را در خواب به قتل رسانده است. شگفت اینکه این شخص در زمان اتفاق این وقایع، خود مرده و به خاک سپرده شده بود.
در این زمان، بوسنی بعد از پیروزی بر عثمانها در سال ۱۷۱۸ متعلق به اطریش است. از طرف سازمان ارتش اطریش، گروهی برای بازرسی و روشن کردن این قتلها به بوسنی فرستاده می شوند. پزشکی نیز همراه این گروه است که وظیفه دارد گزارشی تهیه کرده و آنرا به مرکز بفرستد. آنچه در گزارش این پزشک در مورد جسد پلوگویوویچ آمده است، بی شک باور نکردنی است: " جسد، به غیر از بینی که کمی تغییر شکل داده است کاملا تازه است. ناخنها افتاده اند و به جای آنها ناخنهای تازه رشد کرده اند. همینطور ​پوست کهنه که رنگی متمایل به سفید دارد، جای خود را به پوست تازه داده است.دستها، پاها و بقیه اعضای بدن در زمان حیات نمی توانستند بهتر از اکنون باشند. در دهان جسد مقداری خون جمع شده است که احتمالا از بدن مقتولین مکیده شده است."

خبر خون آشامهایی که با مکیدن خون گروهی، آنها را به قتل رسانده اند، در تمام اروپا پخش می شود. گزارش مرگهای مشابهی در سالهای ۱۷۲۷،۱۷۳۱و۱۷۳۲ به دست می رسد. کم کم بسیاری از عالمان غرب درباره "جویدن و مکیدن مردگان" بحث می کنند. کلمه وامپایر (Vampir) در مدت کوتاه چند سال، وارد زبانهای کشورهای غربی می شود و به این صورت یکی از هراس انگیز ترین هیبتها، از درون قبر تاریک خود وارد دنیای زندگی مردم عامه می شود.

وامپایر، نه یک هیولا است و نه یک روح، بلکه یک جسد زنده است، مرده ای که مرتبا باز می گردد، از قبر خود بیرون می آید برای کشتن. او نیروی زندگی را از وجود دیگران می گیرد و قادر است به موجودات دیگری مانند خفاش، گرگ یا موش تغییر شکل دهد. شکل ظاهری او به یک مرده شبیه است، و البته جسدی که اعضای آن سالم مانده است؛ چشمهای خیره و تشنه خون، دندانهای نیش تیز و برنده، دهان آمیخته با خون، ناخنهای بلند. به نور بسیار حساسیت دارد و تنها شبها از قبر خود بیرون می آید و به شکار می رود. چطور یک انسان تبدیل به یک خون آشام می شود؟ طبق داستانهای رومانی، رعدو برق شدید هنگام تولد، یا تولد نوزاد با موی خیلی زیاد می تواند دلیل باشد، یا اگر هنگام دفن مرده اشتباهی روی دهد یا شخصی از طرف یک وامپایر مورد حمله قرر گیرد، در همه این حالتها جسد او می تواند تبدیل به یک خون آشام شود. افراد خارج از نرم جامعه، بیشتر در معرض خطرند؛ دزدها، جنایتکاران، فاحشه ها، کسانی که بسیار دیر یا خیلی زود می میرند و خلاصه هر فرم غیر نرمال بودن.
وامپایرها بسیار به سختی می میرند، قابلت زنده ماندن آنها تقریبا بینهایت است. تنها نابود کردن آنها راهی برای نجات از دست آنهاست. برای این منظور، اهالی روستا به دور هم جمع می شوند (معمولا یک کشیش نیز در بین آنها هست)، و تابوتهای مردگان را از قبر بیرون می آورند و در جسدها به دنبال نشانه های وامپایرها می گردند، اگر جسد متلاشی شده باشد، دوباره آنرا به تابوت و قبر خود بر می گردانند، در غیر این صورت یک چماق که سر آن تیز شده است را به قلب آن فرو کرده و بعد از آن سر جسد را قطع می کنند و باقی مانده جسد را سوزانده و خاکستر آنرا به روی قبر پخش می کنند.

هنوز قرن ۱۸ میلادی است. بحثها درباره خون آشامها همچنان ادامه دارد و ظاهرا موضوع آسانی نیست! حتی از این پدیده به عنوان نشانه ای برای زندگی ماورای طبیعی نام برده می شود و بحث در این باره با بحث زندگی پس از مرگ همراه می شود یا حتی آنرا داغتر می کند. به خصوص این سوال مطرح می شود که آیا پس از مرگ، جسد از زندگی خالی می شود یا اینکه تا مدتی هنوز نشانه های زندگی در آن وجود دارد...


امروز وقتی به گزارش پزشکی که در سال ۱۷۲۵ در باره جسد "سالم" نوشته شده، نگاه می شود، می توان گفت که اطلاعات آن زمان درباره بیولوژی و دوره پوسیدگی جسد، بسیار کم بوده است. امروزه می دانیم که در بدن انسان مرده، گازهایی تولید می شود که آنرا مانند بادکنک باد می کند و تا مدتی ظاهرا جسد سالم یا حتی کاملا تازه به نظر می رسد. در طی پروسه پوسیده شدن، مایعاتی نیز در سینه جسد جمع می شوند و که گاهی از دهان یا بینی به بیرون تراوش می کنند و این تصور به وجود می آید که در دهان مرده خون جمع شده است یا از جسد صداهایی شنیده می شود. به علاوه پوست در طی همین جریان کم کم به عقب کشیده می شود و به این علت به نظر می رسد که ناخنها رشد کرده اند. کم کم ناخنها از جای خود جدا می شوند و پوست صورتی رنگ زیر ناخنها این تصور را به وجود می آورد که ناخنهای تازه در حال روییدن هستند.

در سال ۱۷۵۶ برای اولین بار گزارش جرج تالار(Georg Tallar) وجود خون آشامها را یک تعبیر اشتباه از نوعی بیماری که بر اثر بد غذایی و پر خوری به وجود می آمد دانست و اظهار کرد که در اثر این بیماری و تبهای تند، خون آشام مانند کابوسی به سراغ این بیماران می آید و کل داستان خون آشامها چیزی جز یک خرافه مردم عامه نیست، و به این ترتیب خون آشام برای اولین بار از دنیای واقعیت به جرگه خرافات پیوست. بسیار بعد، در سال ۱۹۸۴لیونل میلگرام (Lionel Milgrom), پزشک آمریکایی نیز سعی کرد به وجود آمدن این پدیده را از راه علمی توضیح دهد. او در این سال مقاله ای درباره نقش هموگلوبین و تاثیر کمبود وجود آن درخون نوشت و از بیماریی به نام "مربوس گونتر" (Morbus Günther) نام برد، که باعث حساسیت زیاد در برابر نور، پیوره(که دندانها را درازتر به نظر می رساند) و قرمز شدن دندانها در برابر نور،کم خونی (و در نتیجه سفیدی پوست) و تولید زیاد موی بدن می شود. او حتی حساسیت "خون آشام" در برابر سیر را نیز به این ترتیب توضیح داد که سیر دارای آنزیمی است که علائم این بیماری را شدت می دهد و برای همین این بیماران نسبت به سیر حساسیت دارند. مشکل این توضیح در اینجاست که این بیماری بسیار نادر است و تا به حال تنها ۲۰۰ مورد آن شناسایی شده است و نسبت دادن آن به تعداد کشته شدگان روستای بالکان در آن زمان نمی تواند از نظر رقمی کاملا درست باشد. در اینباره توضیح متخصص پوست اسپانیایی ژوان گومز آلونزو (Juan Gomez-Alonso) در سال ۱۹۸۲ که این پدیده را به بیماری هاری نسبت داد، درست تر به نظر می رسد. شخصی که به بیماری هاری دچار می شود، دچار توهم، کابوس، بی خوابی و رفتار غیر طبیعی است. اثر زخم گاز گرفتگی در بدن او ابتدا دردناک است و بعد کم کم این درد به تمام بدن متقل و بدن دچار گرفتگیهای شدید ماهیچه ای می شود که چهره او را به طور هراسناکی به نظر می رساند و چون بیمار نمی تواند آب دهانش را فرو دهد، در دهانش کف و مایعات دیگر جمع آوری می شود. به این ترتیب می توان این را نیز توضیح داد که چرا پدیده خون آشامی به طور پریودی در طو​ل این چند دهه ظاهر شده است، چرا که هاری بیماریی است که گاهی بیشتر و گاهی کمتر در بین مردم ظاهر می شود. با همه اینها یک توضیح کامل علمی برای به وجود آمدن تصور پدیده خون آشام در بین مردم آن زمان وجود ندارد.

 
pouria بازدید : 103 سه شنبه 28 آذر 1391 نظرات (0)

خون آشام یک افسانه نیست!

هیولای‌ عجیب‌الخلقه‌ و خون‌آشامی‌ در تگزاس‌ پیدا شده‌ كه‌ چون‌ دراكولا، در تاریكی‌ شب‌ به‌ راه‌ می‌افتد تا خونی‌ بیاشامد.

خون آشام

فعالیت‌ این‌ دراكولای‌ قرن‌ جدید، زیست‌شناسان‌ را به‌ حیرت‌ واداشته‌، چرا كه‌ تاكنون‌ در هیچ‌ نقطه‌یی‌ از دنیا چنین‌ موجود عجیبی‌ را مشاهده‌ نكرده‌اند و همگی‌ آن‌ را پدیده‌ نوظهور ناشی‌ از تغییرات‌ ژنتیكی‌ شكست‌خورده‌ دانشمندان‌ می‌دانند.

برای‌ اولین‌ بار، روزنامه‌ ایزوستیا از راز فعالیت‌ دراكولای‌ جدید پرده‌ برداشت‌ و افشای‌ این‌ راز، مردم‌ تگزاس‌ و سپس‌ بقیه‌ ساكنان‌ امریكا را با نگرانی‌ روبرو ساخت‌. ابتدا یكی‌ از مزرعه‌داران‌ تگزاس‌ پی‌ به‌ وجود این‌ موجود خارق‌العاده‌ برد. این‌ كشاورز سحرگاه‌ یك‌ روز وقتی‌ با شنیدن‌ سر و صدای‌ عجیبی‌ از خواب‌ بیدار شد و از منزلش‌ بیرون‌ آمد انبوهی‌ از لاشه‌های‌ مرغ‌ و بوقلمون‌ را مشاهده‌ كرد كه‌ بر زمین‌ پراكنده‌ بود. بادقت‌ بر روی‌ لاشه‌ها پی‌ برد كه‌ خون‌ همه‌ مرغ‌ها و بوقلمون‌ها كاملا مكیده‌ شده‌ و از اندام‌ مچاله‌شده‌ آنها تفاله‌یی‌ باقی‌ مانده‌ است‌.

این‌ مزرعه‌دار با استفاده‌ از چراغ‌ قوه‌ به‌ گشتزنی‌ در مزرعه‌ و در میان‌ انبوه‌ درختان‌ پرداخت‌ تا اینكه‌ با موجود عجیب‌الخلقه‌یی‌ روبرو شد كه‌ در حال‌ فرار بود.

این‌ موجود خون‌آشام‌ تا حدی‌ به‌ سگ‌، كانگورو و یك‌ موش‌ عظیم‌الجثه‌ شباهت‌ داشت‌، بدنش‌ بدون‌ مو یا پشم‌ بود و چشمانی‌ فروزان‌ و دریده‌ داشت‌.

طی‌ چند شب‌، كشاورزان‌ و دامداران‌ دیگری‌ هم‌ با شبیخون‌ این‌ هیولای‌ خون‌آشام‌ روبرو شده‌اند و لاشه‌های‌ بوقلمون‌ و شترمرغ‌ و حتی‌ گوسفندان‌ و گوساله‌هایی‌ را دیده‌اند كه‌ خون‌ بدن‌شان‌ كاملا مكیده‌ شده‌ بود.

در معایناتی‌ كه‌ متخصصان‌ از این‌ لاشه‌ها به‌ عمل‌ آورده‌اند،روی‌ گردن‌ هر حیوان‌ سوراخ‌ گردی‌ دیده‌اند. اطراف‌ این‌ حفره‌های‌ ایجاد شده‌ بر گردن‌ حیوانات‌ هیچ‌ اثری‌ از خون‌ دیده‌ نشد و این‌ قدرت‌ مكندگی‌ خون‌، توسط‌ موجود خارق‌العاده‌ را نشان‌ می‌دهد. در كالبدشكافی‌ از لاشه‌ها نیز كارشناسان‌ با حیرت‌ تمام‌ متوجه‌ شدندكه‌ قطره‌یی‌ خون‌ در بدن‌ این‌ قربانیان‌ گرفتار شده‌ در چنگ‌ هیولای‌ شبانه‌ وجود ندارد.

همراه‌ با وحشت‌ و نگرانی‌هایی‌ كه‌ در مناطق‌ مختلف‌ تگزاس‌ بخصوص‌ در نقاط‌ روستایی‌ بین‌ مردم‌ به‌ وجود آمده‌ است‌،شایعات‌ و اظهارنظرهایی‌ درباره‌ ظهور هیولا ابراز می‌شود. برخی‌ از دانشمندان‌ معتقدند كه‌ چنین‌ موجودی‌ تاكنون‌ در تاریخ‌ طبیعی‌ و جانوری‌ وجود نداشته‌، بلكه‌ این‌ خون‌آشام‌، در قرن‌ بیستم‌ و یكم‌ خلقت‌ یافته‌ و باید در فهرست‌ انواع‌ جانوران‌ و موجودات‌ زنده‌ نامی‌ برای‌ آن‌ تعیین‌ كرد.

برخی‌ از جانورشناسان‌ نیز معتقدند این‌ موجود عجیب‌الخلقه‌، نتیجه‌ دستكاری‌های‌ ژنتیكی‌ و تلاش‌ برای‌ همانندسازی‌ موجودات‌ است‌ كه‌ آزمایشات‌ ناموفق‌ ژنتیكی‌ دانشمندان‌ زمینی‌، سبب‌ به‌ وجود آمدن‌ آن‌ شده‌ است‌.

به‌ گفته‌ متخصصان‌ علم‌ ژنتیك‌، در حدود شش‌ سال‌ پیش‌ هم‌ در یكی‌ از مناطق‌ علمی‌ پورتوریكو، جانور عجیب‌الخلقه‌یی‌ مشاهده‌ شد كه‌ در آنجا گروهی‌ از دانشمندان‌ به‌ آزمایش‌های‌ بیولوژیكی‌ می‌پرداختند.

pouria بازدید : 529 سه شنبه 28 آذر 1391 نظرات (0)
 

همه چیز در مورد خون آشام ها و بوجود آمدنشان

نوشته ی : استیو ومبک

ترجمه از : ون هلسینگ

در مورد خون آشام ها :

خون آشام ها : واقعیت یا افسانه ؟

قرن هاست که اسطوره ها و افسانه ها یی که در مورد خون آشام هاست جزئی از فرهنگ ما شده اند . خون آشام ها دقیقا چه چیزی هستند ؟ چه چیزی در مورد خون آشامها وجود دارد که باعث شهرت و جاویدانی آنها دراجتماع و صنعت فیلم سازی شده است ؟ چرا اعتقاد به خون آشام ها مردم را در تمام قرون این قدر به این مسئله علاقه مند کرده ؟ مردم به طور خرافه ای بر این باورند که خون آشام ها ارواح انسان هایی هستند که خون انسان های دیگر را می مکند .

مردم بر این عقیده اند که خون آشام ها موجوداتی هستند که هنگام خواب شبانه انسان ها را شکار می کنند . زیرا طبق روایات و اسطوره ها خون آشامان در طول روز می خوابند و شبها بیدارند .

اکثر مردم معمولا هنگامیکه کلمه ی " خون آشام " را می شنوند ، تصور می کنند که این موجودات فقط در فیلم ها و کتاب ها به تصویر کشیده می شوند . امروزه عقیده ی وجود خون آشامان از بین رفته اما هر چند وقت یک بار کتاب یا فیلمی برای جلب توجه این تصورات ساخته می شود . بیشترین توصیف جهانی از خون آشامان شامل شخصی می شود که موهای سیاه و پوست رنگ پریده ای دارد . معمولا در افسانه ها این موجودات دو دندان نیش خیلی تیز در دو طرف دهان سرخ و لعل مانندشان که از لکه های خون قرمزشده است دارند .

بازیگری به نام " بلا لوگوسی " اولین بار در سال 1931 در فیلم " دراکولا " این آرایش خون آشامی را بر اساس این تصورات انجام داد . در این فیلم لوگوسی شخصیت اول فیلم یعنی " دراکولا " را به صورت مردی مرموزبه تصویر کشید که موهای صاف و شنلی داشت که توسط شیطان پشتیبانی می شد . چطور این تصویر ساخته شده از خون آشامان این گونه در دنیا مورد توجه قرار گرفت ؟ اعتقاد به وجود خون آشام ها از کجا سر چشمه گرفت ؟

در دهه ی 1410 " سیس گیموند " امپراتور روم که خودش مجارستانی بود به رازی پی برد که شوالیه ها آنرا " محفل اژدها " می نامیدند که از مسیحیت حمایت می کرد و از امپراتوری روم در برابر ترک ها دفاع می کرد . از آنجایی که " ولد " ( vlad ) پسر " پرنس میر سیا " بسیار شجاع و ورزیده بود به این محفل راه یافت . اعضای گروه کم کم او را با نام " ولد دراکول " صدا کردند که به معنی دراگون یا همان اژدها بود . به همین علت دومین پسر " ولد "، دراکولا نامیده می شد ، یعنی پسر دراگون ( اژدها ) . به این خاطر که معنی دیگر دراکول " شیطان " است ، دشمنان ولد ، پسر " ولد دراکول " را با نام " پسر شیطان " خطاب می کردند .


اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 3
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6
  • بازدید ماه : 10
  • بازدید سال : 41
  • بازدید کلی : 1,596